دلم گرفته از این دنیای نامرد معلوم چه پدر کشتگی با بعضی از آدمای داره که هر بلایی که دوست داره سرش میاره ولی بعضی ده دارن تو ناز نعمت زندگیشون می کنه چرا با بعضیا پول سیر کردن شکم یه بچه رو ندارن بهشون هفت هشت قلو می ده بعضی دیگه باید تو حصرت یکی باشن تازه بعد میلیونها پول خرج کردن صاحبش بشن اونم فقط چند روز دقیقا قصد خدا از این کار چیه می خواد بیشتر حسرت به دلشون بمونه یا داغ رو قلبشون بزاره من تو کارشون موندم فقط می دونم خیلی نامرده دنیا..............

این شعر تقدیم به تمام متولدین دهه 40-50-60که اکنون خودساخته ترین پدران و مادران این سرزمین هستند.

من پرم از خاطرات و قصه های کودکی

این که روباهی چگونه ،می فریبد زاغکی

قصه ی افتادن دندان شیری از هما

لاک پشت و تکه چوب وفکر های اُِردکی

قصه گاو حسن،دارا و سارا و امین

روز بارانی ،کتاب خیس کُبری طفلکی

تیله بازی در حیاط و کوچه و فرش اتاق

بر سرکبریت و سکه ،یا که درب تشتکی         

مادر هرگز نیاورد،استکان بی نعلبکی

سکه ها و پولهایم،ثروت آن دوره ام

جع می شد اندک اندک،در درون قُلکی

داستان نک طلا با مخمل و مادر بزرگ

در دهی زیبا که زخمی گشته ،بچه لک لکی

هاچ زنبور عسل ،نل در فراق مادرش

یاد دوران اوشین و نقطه های برفکی

هشت سال از دوره شیرین،اما تلخ ما

پر ز آژیر خطر،با حمله های موشکی

آرزوهای کوچک اما ،در نگاه ما بزرگ

آرزویم بوده من هم،جبهه باشم اندکی

تا کجا ها می برداین خاطره،امشب مرا

کاش می رفتم به آن دوران خوبم، دزدکی

یاد آن دوره همیشه با منودر قلب من

من به یاد خاطراتت زنده ام،ای کودکی

نمی دونم این شعر از کی بود ولی من از

خوندنش لذت بردم و خاطرات شیرینی برام زنده

شد چون بهترین و لذت بخش ترین دوران زندگیم

با این موضوع هایی که تو شعر اومده بود

گذشت.

اولین روزی که امام  حسین (ع)روزه گرفتند همه اهل بیت در کنار سفره جمع شدند :

پیامبر اکرم (ص)رو به امام حسین فرمودند:حسین جان عزیزم روزه ات را باز کن .

امام حسین فرمودند:جایزه من چه خواهد بود؟

پیامبر فرمودند:نصف محبتم را به کسانی که تو را دوست دارند می بخشم.

حضرت علی فرمودند:پسرم حسین جان بفرما.باز امام فرمودندجایزه من په خواهد بود؟

حضرت علی فرمودند:نصف عبادت هایم برای کسانی که عاشق تو هستند .

حضرت فاطمه (س)فرمودند:عزیز دلم افطار کن .امام حسین پرسیدند:

جایزه شما به من چیست؟

حضرت فرمودند :نصف عبادتهایم را به کسانی که بر تو گریه می کنند می بخشم .

امام حسن فرمودند:برادر جان روزه ات را باز کنامام همان سوال را پرسیدند.

حضرت پاسخ دادند:من تا همه گنهکاران را برتو نبخشم به بهشت نخواهم رفت .

در همین حال جبرییل بر پیامبر نازل شد فررمود خدا می فرمایند:من از شما ها

مهربانتر هستم و آنقدر آن کسانی که عاشق تو هستند را به بهشت میبرم تا

توراضی شوی یا حسین.

مرا"ببخش"که

"ساده"بودنم

"دلت"را زد

مرا"ببخش"اگر

"عشق"ورزیدنم

چشمانت را بست

"می رم"تا "آنان"

"تو"رابه اوج "بودنت"برسانند

باغدا باریم وار منیم

هیوا ناریم وار منیم

حایاتیما معنی سن گوزل یاریم وار منیم 

سالاملار سایقیلار

گون آیدین آدربایجانیم

مالدیو کشوری جزیره ای در جنوب غربی  اقیانوس هند به پایتختی ماله که پول رسمی آن روفیا Rufiya که مردم آن سنی مذهب هستند.

که به روایتی توسط یک روحانی ایرانی به نام یوسف تبریزی مسلمان شدند   زبان رسمی این کشور دیوهی است جمعیت 339330نفری این کشور بیشتر با  کشاورزی ماهی گیری و گردشگری گذران زندگی می کنند وغذای اکثر آنها ماهی و نارگیل است.                                                                                                                                                                                                                                 

این کشور شامل 1192مرجانی کوچک مسطح که فاصله آنها از سطح دریا بیشتر از 3 متر نیست که فقط 202 جزیره آن مسکونی است که فقط 3 درصد این کشور را شامل می شود .

این کشور دارای سواحل زیبا مرجانی و ماهی های رنگارنگ و مردابهای صاف و زلال و درختان نارگیل که یک محیط مناسب را برای استراحت و آرامش اعصاب و روان فراهم می کند.

هتل ها در این کشور هر یک بر روی جزیره ای قرار دارند که به نوبه خود شهری کوچک به حساب می آیند که تمام امکانات رفاهی در آن یافت می شود.

تفریحاتی که شما می توانید در این کشور داشته باشید ورزشهای آبی  موزیک زنده وغذا های بین المللی ومحلی ...می باشد.

جابه جایی در مالدیو بیشتر توسط قایقهای پرسرعت انجام می گیردکه خود یکی از جادبه های مالدیو می باشد که تماشای ماهی های پرنده و دلفین ها در مسیر موجب سرگرمی بیشتر

شما خواهد شد البته مسافرت در مسیر های طولانی تر به وسیله  هواپیمای دریایی صورت می گیرد که می توانید از مناظر شگفت انگیز و حیرت آور اقیانوس هند لذت ببرید.

من زنم...

وقتی خسته ام

وقتی کلافه ام

وقتی دلم تنگ است

بشقابها را نمی شکنم

غرورت را نمی شکنم

دلت را نمی شکنم

در این دل تنگی زورم به تنها چیزی که می رسد 

این بغض لعنتی است...

امشب حال عجیبی دارم شاید برای اینکه برعکس روزهای تکراری و کسل کننده همیشگی تجربه جالب ولی نه چندان عجیب داشتم که همیشه از تجربه آن به بهانه های مختلف 

شانه خالی می کردم چون فکر می کردم یاتجربه کردن این این فضا باید احساس بدی پیدا کنم ولی مثل همیشه اشتباه می کردم  اما یک احساس خوب و عالی بود حتما کنجکاو

شدید بدونید این تجربه چی بوده چیز زیاد عجیب و خارقلاده ای نبود رفت به سر مزار در گذشتگان .

چون من همیشه از رفتن به قبرستون تفره می رفتم و این اولین بارم بود که به اونجا قدم می گذاشتم

ولی حسی دوست داشتنی داشتم مثل یک پر سبک بودم احساسی که فکر نمی کردم به این نوع تجربه کنم و این احساس وقتی عالی تر شد که به مزار شهدای گمنام رفتیم و بعد سر مزار 

شهدا اسم بعضی ها آشنا بود و خیلی ها نا آشنا من فقط به تاریخ شادتشون نگاه می کردم خیلی هاشون قبل از به دنیا آمدن من شهید شده بودن یا چند ماه بهد از به دنیا اومدن منولی یکی بود که درست یک روز بعد از بع دنیا اومدن من شهید شده بود الان که بهش فکر می کنم می گم چرا اسمشو یادم نگه نداشتم ولی دفهعه بعد و بعد حتما به سر مزارش می رم اونجا که بودم 

 تجربه اون حس آرامشی که در محیط آرام اونجا برام لذت بخش بود برای اولین بار نگران طرز لباس پوشیدنم دلم می خواست بشینم یه دل سیر گریه کنم  و درد و دل کنم حسی بود که دوست داشتم ولی حیف که این غرور نعلتی اجازه انسان بودن به آدم نمی ده کاش می تونستیم نقاب ها رو از صورتها مون برداریم و همونی که هستیم باشیم و مجبور نباشیم نقابای رنگارنگ به صورتمون بزنیم و یک رنگین کمان هزار رنگ بشیم کهه تعداد رنگ هاش اینقدر زیاد باشه که از زیبایی اون هم خبری نباشه کاش می تونستیم همونی باشیم که هستیم مثل این شهیدا زیر خاک و روی خاکشون مثل پشت خارک ریزشون هیچ تفاوتی با هم ندارند ولی برای آدمایی مثل من تا بوده همین بوده ولی این احساس امروز رو هرگز فراموش نمی کنم یه حسن دیگه هم که داشت فکر نکنم دیگه از مرگ زیاد بترسم با آرامشی که روی خاک دیدم  زیر خاک رو فقط خدا اهل خاک دانند بس.

سال از نیمه گذشت با همه بد و خوبش ولی در مقایسه با سالهای قبل

برای من که سال خوبی بود.  اصلا سال خوب چیه؟

چیزی جز داشتن سلامتی بودن در کنار اعضای خانواده و منتظر بودن

برای اضافه شدن یک عضو جدید به خانواده نمی دونم ا

سم شو چی بزارم یک لطف یابرکت یا برآورده شدن آرزوها با هر عقیده و

نظری می شه یک اسم براش گذاشت  دلم می

خواست می تونستم از ته دل فریاد بزنم و از این لطفی که خدا ونددر

حق من داره تشکر کنم ولی چون الان نصفه شب هستش پس ترجیح

دادم این کار را در دنیای شب زنده داران انجام بدم و و یک آرزوی دیگر هم

بکنم و اون رسیدن همه کسایی که 

تنهایی ها و درد دلاشون رو به اینجا آوردن 

با هر سلیقه و منش به آرزو هاشون برسن ....

                                شب همه دوستان به خوشی وسلامتی

کاش آدمای زندگی مثل قهرمانا ی فیلم ها بودند  رک یک دست همون قدر که بد بودنشون برا همه واضح بود همون قدر خوب بودنشون واقعی 

و قابل باور بود ولی حیف و هزار حیف که مردم این روزگار چه زن و چه مرد هزار رنگ هستن کسایی که آروزی دیدن رنگین کمان هفت رنگ داشتن

الان راحت می تونین آدمای هزار رنگ رو تو خیابون ببینند ولی نه زیباییش به همنون خوبیه نه احساسش مثل دیدن اون رنگین کمان گاهی

فقط دلتون می خواد کاش یه کوه پشت سرتون باشیه تمام دنیا رو به هم می ریزیم تا اون کوه پیدا کنیم ولی  اگه یه چاله کوچیک هم گیرمون

بیاد شانس آوردیم چون اکثرا دره عمیق هستن .